تصاویری نادر از مناسک حج 125 سال پیش
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/8/6:: 9:52 صبحصاویری که مشاهده میکنید از مناسک حج 125 سال گذشته یعنی سال 1885 میلادی گرفته شده و تاکنون به ندرت به نمایش گذاشته شده است. این تصاویر فضا و حال و هوای حاکم بر مکه مکرمه آن زمان را به خوبی به تصویر میکشد.
حال و هوا و فضایی که شاید هم اکنون با توجه به تغییراتی که رژیم سعودی در ساختار تاریخی و اسلامی این شهر انجام داده، دیگر نشانی از آن مشاهده نشود.
این تصاویر نادر تاریخی 125 سال پیش «عبد الغفار البغدادی»، چشم پزشک عراقی آنها را در مناسک حج سال 1885 میلادی گرفت و «اسنوک هرگرونجی»، پژوهشگر هلندی پس از جمعآوری این تصاویر، آنها را برای اولینبار در سال 1889 میلادی در اروپا به نمایش گذاشت.
آمریکاییها دلارهایشان را چگونه خرج میکنند؟
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/8/2:: 12:13 عصرگویا مردم آمریکا خیلی «جاندوست» هستند، چون تقریبا دوبرابر بیش از بقیه مردم دنیا پول بیزبان را به مصارف درمانی میرسانند. کشورهایی که از کمک هزینههای دولتی برای بخش سلامت بهره میبرند این فرصت را دارند که پولشان را جای دیگری سرمایهگذاری کنند. این هم از شانس آمریکاییها!
حمل و نقل:
هزینه استفاده از وسایل نقیه عمومی در آمریکا نسبت به ژاپن و انگلیس خیلی بیشتر است. اینطور که به نظر میرسد آمریکاییها بیش از اینکه دوچرخهسواری یا پیادهروی را دوست داشته باشند عاشق استفاده از ماشینهایشان هستند. ,بازار تولید پوشاک در آمریکا آنقدر سکه است که تولیدکنندگان دندان طمع را دور انداختهاند و محصولاتشان را با سود کمتری میفروشند؛ و البته که تجربه ثابت کرده فروش محصولات با سود کم در دراز مدت سوددهی قابلتوجهی دارد. از آن جا که قیمتها نسبتا پایین است آمریکاییها تنوع بیشتری در خرید کردن دارند سیستم حمل و نقل ریلی مجهز و فاصله کم شهرها از همدیگر باعث میشود انگلیسیها و ژاپنیها سالانه مبالغ چشمگیری را صرفهجویی کنند. با این حال، سوخت در آمریکا یکی از کالاهای تقریبا ارزان به شمار میرود، به خصوص در مقایسه با کشور کانادا. تا جایی که اختلاف قیمت به یک دلار به ازای یک گالن هم میرسد.
غذا:
مواد غذایی به خصوص غلات در آمریکا جزو کالاهای سوبسیددار و در مقایسه با خیلی از کشورها واقعا ارزان است. اما مسئله اینجاست که خیلی از این غذاهای ارزان الزاما سالم نیستند و همین امر باعث اضافه وزن آمریکاییها شده است. یکی از این خوردنیهای ارزان و چاق کننده چیپس است که به وفور در دسترس مردمان آمریکا قرار دارد و جایگزین سبزیجات و میوههای تازه شده است. فست فودها یکی از بهترین مثالهایی هستند که در آن، قیمت فدای کیفیت شده است. خوردن فست فود در رستورانهای معروف آمریکا مثل مکدونالد تا جایی ارزان و به صرفه است که خیلی از آمریکاییها غذای گران خانگی را به غذای ارزان مک دونالد ترجیح میدهند.
مسکن:
آمریکاییها خیلی به داشتن سرپناههای شیک و مطمئن علاقه دارند. اینفوگرافیکی که ماه ژوئن در نشریه فایننشال پست چاپ شد، نشان میدهد اجاره یک خانه دوخوابه لوکس در نیویورک حدود 4500 دلار است، در حالی که کاناداییها برای چنین خانهای البته در ونکوور فقط 2200 دلار میدهند. خانههای آمریکا کلا گرانند.
عکس روز: یک دختر ایرانی در ورزشگاه آزادی!
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/8/2:: 11:57 صبحرفتم که استادیوم مردانه را هم ببینم. رفتم غیاب زنها را هم ببینم. دیدم. همین را بگویم، جایمان خالی بود... <\/h1>
از بیرون، صدای جمعیت را که میشنیدم، انگار صدایشان از میان گردباد میگذشت و به گوش میرسید. در حالت اسلوموشن پیچ راهرو را گذشتم و به یکباره دریای جمعیت را دیدم که تا آسمان نشستهاند و هلهله میکنند. طبیعتا هنگ کردم و لحظهای بعد یک گالن اندروفین بود که به تمام رگهایم ریخته شد. و لحظهای بعد داغ شده بودم از خجالت که دوستانم پایشان میان در ورودی «آزادی» شکسته بود که از حقشان برای ورود به استادیوم و دیدن فوتبال دفاع کنند و من مجانی آمده بودم.
نمیگویم که کنجکاو تماشای فوتبال در استادیوم نبودم ولی رفتم که استادیوم مردانه را هم ببینم. رفتم غیاب زنها را هم ببینم. دیدم. همین را بگویم، جایمان خالی بود... بچهها که به داخل زمین میدویدند اشک نمیگذاشت که ببینم چه کسی هست و چه کسی نیست...
پینوشت:
1- من به عنوان ستون پنجم در بین کرهایها، طرفدار ایران بودم. گل را که زدند دیوانه شدم!
2- خواستند از شبکه سه مصاحبه کنند، گفتم فقط با دوربین 90 حرف میزنم.
3- به کرّات از ما میخواستند که به سوسانو سلام برسانیم. من جومونگ ندیدم. من جومونگ یا سوسانو یا یانگوم نیستم.
4- کلا خیلی در آسمان بودم!!
مقایسه تصویری جالب یک قرن پیش با امروز!
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/8/2:: 11:45 صبحتصاویری مشاهده میکنید، از جهان در یک صد سال گذشته و تغییر و تحولاتی که در طول یک قرن در این کره خاکی روی داده است. به نظر شما جهان یک صد سال پیش چگونه بود و چه تغییر و تحولاتی در طی یک قرن در جهان ایجاد شد. تصاویری مشاهده میکنید از مقایسه جهان در سال 1912 و 2012.تلفن عملهای جراجی فضاپیما پست هواپیما خودرو تانک وسایل خانه کتابخانه فیلم
بدبختی های دهـه شصتـی ها ... (طنز)
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/7/29:: 11:14 صبحرخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند دهه ی شصتی ها
خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.
بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند.
(البته برخی را گذرانده اند) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!
خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک
در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: "بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!" در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.
دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛ البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد! در کنار این بحران، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!
خوان دوم: مدرسه
دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.
خوان سوم: دانشگاه
کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند، یکی از این سدهای ساخته شده در آن سال ها "سد کنکور" نام داشت که البته به جای آب پشت آن "داوطلب" جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!
دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و شب های بسیاری را با "تست های 4 گزینه ای" هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.
مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!
خوان چهام: کار
دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند! فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان ها.
خوان پنجم: ازدواج
همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!
خوان ششم: عزرائیل
در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند، زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.
خوان هفتم: آن دنیا!
بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پرواز کنند.
یک روز یه ترکه
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/7/29:: 11:12 صبحدر روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم
شرم خندیدن، به تمسخر هم میهنان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی، این عادت زشت را به یک ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد
یک روز یه ترکه
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان... ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس... ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.
یه روز یه رشتیه...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد، از شدت عمل احتراز می کرد.
یه روز یه قزوینی...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد.
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی ...
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم! و اینجوری شادیم!
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی است.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
آنقدر این ایمیل را بفرستیم و
بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به
هر هموطن(آنکه در دیده ما جا دارد) در ما بمیرد
و با هم یکی باشیم
مثل همیشه،
مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار
من از تو بخشنده ترم
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/7/29:: 11:4 صبح
می گفت : نخستین باری که به حج مشرف شدم و اولین باری که چشمانم به خانه خدا افتاد سجده کردم . آنگاه خطاب به خداوند عرض کردم : خدایا ! من در همین لحظه ، از تمامی کسانی که من حقی به گردنشان دارم گذشتم ؛ چه مالی و چه معنوی ، چه کم و چه زیاد ، چه مطلع باشم و چه بی خبر باشم ، من الان از هیچ کس ناراضی نیستم و همه را به طور کامل بخشیدم .
و ادامه داد : آنگاه سرم را رو به خانه خدا بالا آوردم و گفتم : خدایا ! من در این لحظه ، از تو بخشنده ترم ! اگر تو مرا نبخشی !
و گفت : و چون هیچ کس از خدا بخشنده تر نیست ، کاملا مطمئنم که تو مرا بخشیده ای .
***
اینها را چند سال پیش در یکی از شبهای قدر از زبان آیت الله حاج آقا "مجتبی تهرانی" شنیدم و از آن موقع تاکنون همیشه با همین ترفند ، سراغ خدا می روم و به بخشندگی و مهربانی مطلق او چنگ می زنم.
ژیان که چادرنمیخواهد
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/7/29:: 11:2 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
مردی که همسرش و خواهرش با وضع زننده ای بیرون آمده بودند با یک شخص متدین که همسرش چادر بر سر کرده بود روبرو شد وبا ناراحتی به او گفت ؛چرا زن خود را اینقدر محصور می کنی و اورا اذیت میکنی؟
آن شخص گفت ,دقت کردی ماشین شخصی رو چادر میکشن نه اتوبوس همگانی ؟و از بین ماشین های شخصی هر کدوم که باکلاس تر و شیک تر و زیباتر هست چادر دارن ؟ژیان که چادر نمیخواد ؟
{انتخاب باشما اتوبوس همگانی یا کبوتر آسمانی }
خواهرم زیبایی چادرتو ارثی است از فاطمه(س)برتوپس مراقب هدیه مادر باش تا بی غیرتان خاکیش نکنند...