شوخی با اشعار:سینما
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 90/3/11:: 2:28 عصر
پریشبا قرار بودش با هم بریم یه جای خیط!
یه جا که حتما اولش باید می دادی یک بلیط
پریشبا قرار بودش که باز به یاد قدیما
یک کیلو تخمه بخریم با هم بریم به سینما
جواد می گفت که زود بریم اون طرفا رابندونه
یه فیلمی هم باید بریم که خوب ما رو بخندونه
یه فیلم خنده داری که دشمن درد و غم باشه
یا اکبر عبدی باشه یا رضا شفیعی جم باشه!
غلام می گفت یه فیلم بریم که توش بزن بزن باشه!
یا رزمی و بکش بکش یا جنگ تن به تن باشه
من عاشق بروسلی و کلهء جمشید آریام!
بریم یه فیلم اکشنی اگر می خواین منم بیام
حسن می گفت که بی خیال جمشید آریا کیه؟
َاول و آخر همه فقط امین حیائیه!
جواد می گفت که بچه ها وقتی یه فیلم داره فروش
که مهناز افشار هم باشه یا اینکه گلزار باشه توش!
خلاصه دعوا شد واسه اینکه کدوم فیلمو بریم
غلام می زد به مرتضی جواد تو کلهء کریم!
پریشبا تا نصفه شب بادمجونایی کاشتیم ها!
ما خودمون تو کوچمون فیلم و سیانسی داشتیم ها !