این بار از اختراعاتی حرف میزنیم که قاتل جان خالقشان شدند.

هیچ کدام از این مخترعین فکر نمی‌کردند روزی بدست اختراع خودشان از دنیا بروند. می‌گویند مرگ شتری‌ست که در خانه هر کسی خوابیده است. ظاهرا این افراد خودشان با دست خودشان به شترشان آب و غذا داده‌اند!

خفگی

Thomas Midgley، مخترع محترم بنزین و کلروفلوئوروکربن هاست. این کشف تاثیر بسیاری روی زندگی امروزه ما گذاشته است و دقیقا به خاطر این تاثیرات مهم وی باید حسابی به طبیعت جواب پس بدهد. ظاهرا طبیعت وجود مخرب CFCها را متوجه وی دانسته که این‌طور از او انتقام گرفته‌است.

این شیمیدان آمریکایی در 51 سالگی به علت مسمومیت و فلج اطفال زمین‌گیر شد و مجبور شد لحظات عمرش را در تخت بگذراند. وی برای راحتی خود تختی پر از سیم و قرقره اختراع کرد تا بتواند با استفاده از این سیستم هر زمان که خواست خود را روی تخت بالا بکشد.

ولی یک روز توی سن 55 سالگی، وقتی داشت خودش را بالا می‌کشید، سیم‌ها درست کار نکردند و دور گردن او پیچید و خفه شد.

درست است که Thomas Midgley با سیم خفه شد ولی باید برای خفه شدن طبیعت از CFCها و دود این همه سوخت بنزینی یک نفر محاکمه میشد!

کلاغ، پر؛ گلایدر، نپر

قصه‌ی آرزوی پرواز بشر داستان زیبایی‌ست. روی زمین راه می‌رفتیم، روی آب‌ها شنا می‌کردیم ولی از آن بالاها خبری نبود. بشر تشنه‌ی دیدن از آن بالا بود و برای کسب این قدرت خیلی‌ها تلاش کردند. این مسیر از علم، قربانیان فداکار زیادی دارد.

Otto Lilienthal یکی از آنهاست. او توانسته بود با گلایدر خود از سال 1891 به مدت پنج سال متوالی بیش از 2500 پرواز موفقیت آمیز داشته باشد تا اینکه در یک روز شوم گلایدر هنگام بلندشدن دچار مشکل می‌شود و Otto Lilienthal از ارتفاع 17 متری سقوط می‌کند. ستون فقرات او می‌شکند و روز بعد از حادثه از دنیا می‌رود.

بت‌من

Franz Reichelt هم از قربانیان پرواز است. ولی ایده او بیشتر شبیه لباس بت‌من است یا شاید دوست داشته مانند فیلم‌های ژاپنی که شخصیت‌ها پرواز می‌کنند از روی بلندی‌ها روی زمین فرود بیاید.

این خیاط استرالیایی قرن نوزدهم ادعا می‌کند پالتویی دوخته که می‌توان از آن به عنوان چترنجات استفاده کرد و هنگام پریدن از روی بلندی‌ها به آرامی روی زمین فرود آمد. حتی برای اختراعش اسم انتخاب می‌کند و آن را "تیلور پرنده" می‌نامد.

او برای اثبات ادعای خود تصمیم می‌گیرد پالتوی مذکور را بپوشد و از برج ایفل پایین بپرد. Franz به فکرش نرسیده که برای امتحان کردن، بهتر است اول از آدمک استفاده کند! خلاصه پالتو را تنش می‌کند و جلوی خیل عظیمی از تماشاگران می‌ایستد و می‌پرد.

وی بر اثر برخورد بسیار شدید با سنگ فرش جلوی برج ایفل درجا میمیرد.

اکسیرجوانی از نوع خون‌آشامی

پزشک مشهور روسی، فیلسوف، اقتصاددان، فیزیکدان، نویسنده کتاب‌های علمی و انقلابی، Alexander Bogdanov طی تحقیقاتش برای رسیدن به زندگی جاودان و کسب جوانی دوباره جان خود را از دست داد.

او گمان می‌کرد با تعویض کردن خون خود با خون فردی جوان می‌تواند جوان شود و چرخه حیات را گول بزند. او 11 انتقال خون انجام داد و مشاهده کرد مواردی چون بینایی و ریزش مو بهبود میابد.

سرانجام در سال 1928 خون خود را با خون یکی از دانش‌جویان خود عوض کرد و گویا آن فرد دچار بیماری سل و مالاریا بوده (در برخی منابع توبرکلورسیس) و موجب مرگ الکساندر شد.

چاپ اعضای بدن

در تاریخ حوادث عجیب و غریب، داستان مرگ William Bullock مثال زدنی‌ست. این آمریکایی، ماشین چاپ دوار را در سال 1863 اختراع کرد. ماشین چاپ دوار، انقلابی در صنعت چاپ ایجاد کرد و میتوانست 10000 صفحه در ساعت چاپ کند. ویلیام سر انجام در آوریل 1867 زمانی که مشغول نصب و تنظیم چاپگر جدیدی بود، پایش روی قرقره دستگاه گیر می‌کند و مانند فیلم‌های ترسناک میان دو صفحه اصلی چاپگر له می‌شود.

پای William Bullock دچار عفونت و بعد از آن قانقاریا می‌شود و پزشکان مجبور می‌شوند پای او را قطع کنند ولی او در حین عمل جراحی فوت می‌کند.

منابع: یک / دو / سه