مادر
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 89/6/17:: 4:1 عصر
مادر
مادر واژه ای که فقط با تو معنا داشت.
مادر معنایی که فقط تو را تداعی می کرد.
مادر یعنی نگاه خسته ی تو، مادر یعنی به امید دیدار تو شاد بودن، مادر یعنی در کنار تو آرامش یافتن، مادر یعنی خود خود تو.
مادرم:
رفتی و برای ما ترانه ی نبودنت را چه ناباورانه سرودی!
رفتی و دلهایمان را در حسرت حضور پرمهرت ساده به غم نشاندی!
رفتی و ندانستی بی تو دیگر خورشید آن خورشید همیشگی نیست، غم بی تو نالان است، سکوت شب بی تو پریشان است و دلم بی تو داغ دار است.
صدایت را هنوز به یاد دارم، هنگامی که حالت را جویا می شدم، و دل مهربانت غم را حتی برای لحظه ای بر من نمی پسندید، با سکوتی که می دانم در بازی زمانه جز دلی شکسته معنایی نداشت، پاسخ می دادی: پسرم هیچ وقت این قدر خوب نبوده ام.
و چه راست می گفتی، تو می دانستی آرام خواهی شد، و تو می دانستی پرواز خواهی کرد، به دلت که منو تنها میذاری رو میری
چقدر دلم تنگ شده برات مادر http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/109.gif