سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ببخشید ،این نزدیکی ها دستشویی کجاست؟

ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 89/4/1:: 9:31 صبح
کمبود سرویس بهداشتی در سطح شهر از سال‌ها پیش همچنان باقی است
ببخشید ،این نزدیکی ها دستشویی کجاست؟
جام جم انلاین : الهی سر دشمنتان هم نیاید، بد دردی است که عینهو مرغ سرکنده وسط خیابان بال بال بزنید و خودتان را به در و دیوار بکوبید، آخر سر هم با لب و لوچه آویزان از گوشه دیوار پیاده راهی منزل شوید.
 

اما چه کار می‌شود کرد که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات مردم همین بحث عدم دسترسی به سرویس‌های بهداشتی در اکثر مناطق تهران است. تا بدانجا که آدم گرفتار حاضر می‌شود نصف عمرش را بدهد و چند دقیقه‌ای یک دستشویی را قرق() کند!

روز - خارجی - بلوار میرداماد - ساعت 30‌/‌10

با کت و شلوار خاکستری و پیراهن سفید و قد نسبتا بلند، ظاهر آراسته‌ای داشت، اما از قدم‌های نامرتب و ابرو‌های گره کرده و پیشانی چین خورده او به راحتی می‌شد فهمید که اوضاع روبه‌راهی ندارد.

شب - خارجی - یکی از بوستان‌های تهران
ساعت 10‌/‌21

داخل بوستان دربه‌در دنبال سرویس بهداشتی می‌گشتم و از باغبانی که آنجا مشغول آبیاری بود پرسیدم: «ببخشید سرویس‌ بهداشتی این بوستان کجاست؟» باغبان گفت: «در انتهای بوستان سرویس بهداشتی هست». با نهایت سرعت و دقت خودم را به انتهای بوستان رساندم، اما خبری از سرویس‌های بهداشتی نبود، با خودم گفتم: «جل‌الخالق بعد از سرقت تندیس‌ها و سردیس‌های بوستان‌ها، سرویس‌های بهداشتی را هم دزدیدند؟!»

روز - خارجی - حوالی یکی از میدان‌های تهران
ساعت 00‌/‌11

خسته بود و غریب، از راه دوری به تهران آمده بود و با مسیر‌ها هم آشنایی نداشت، غم عجیبی در چهره‌اش موج می‌زد، ابتدا فکر کردم غم غریبی است اما بعدا فهمیدم درد آشنایی است!

روز - خارجی - یکی از خیابان‌های شمال تهران
ساعت 30‌/‌14

تقریبا شش، هفت ساعتی بود که برای انجام کارهای بانکی، بین بانک‌های مختلف در رفت و آمد بودیم. طی این مدت چند?باری دچار غفلت شدیم و به قول قدیمی‌ها شیطان گولمان زد و از فرط تشنگی یکی دو لیوان آب و آبمیوه و یک کیک کوچک هم خوردیم و خدا را شکر که تقاص این کار بدمان را در همین دنیا پس دادیم، الهی به درد ما دچار نشوید که دنیای ما شده بود آخرت یزید. در شمال شهر تهران سرویس بهداشتی عمومی کیمیا شده بود، از ناچاری به یکی، دو تا از پاساژهای آنچنانی هم سر زدیم، اما سرویس‌های بهداشتی آنها هم بسته و کلیدهای آن هم فقط در اختیار مغازه‌دارها بود. به همراه یکی از دوستانم در بد وضعیتی گیر کرده بودیم، باور بفرمایید تا آن لحظه نمی‌دانستم که بر اثر فشار دستشویی داشتن، حتی بینایی آدم هم دچار مشکل می‌شود، چون چند دقیقه‌ای بود که همه جا را تار می‌دیدم!

روز - داخلی - اتاق نشیمن - ساعت 30‌/‌20 شب

کانال‌های تلویزیون را یکی‌یکی عوض می‌کردم تا این ‌که تصویر یک ویلای چند میلیارد دلاری به شکل توالت فرنگی نظرم را جلب کرد. برنامه در مورد سازمان جهانی توالت بود که سال 2001 توسط آقای جک سیم بنیانگذاری شد. رئیس سازمان جهانی توالت خیلی حرف‌های بی‌ادبانه‌ای می‌زد و مدام درباره توالت و سرویس‌های بهداشتی ایمن و نظافت توالت‌ها و از این‌جور مسائل صحبت می‌کرد. مثلا می‌گفت: 5‌/‌2 میلیارد نفر در جهان به توالت ایمن و بهداشتی دسترسی ندارند (بهداشتی که هیچ، اما ایمن، نکته خیلی مهمی است) که فقط 700 میلیون نفر آنها در هند زندگی می‌کنند (باز خدا را شکر که در هند زندگی نمی‌کنیم)، مسابقه‌ای هم در سطح جهانی برگزار شده بود که در این مسابقات سرویس‌های بهداشتی سنگاپور با اقتدار کامل بر سکوی قهرمانی تکیه زده و سرویس‌های بهداشتی سوئیس به مقام نایب قهرمانی رسیده بودند، ولی در هیچ کجا اشاره‌ای به غیبت سرویس‌های بهداشتی قدرتمند ما در این دوره از مسابقات نکردند (نمی‌دانم چرا ما همیشه در اکثر رشته‌های ورزشی و غیرورزشی در مسابقات جهانی جایمان خالی است، امان از ناداوری)‌.

راهکارهای مواجهه با بحران!

با توجه به تمام تلاش‌های مسوولان محترم شهرداری من‌جمله افزایش 5 دقیقه‌ای استفاده از سرویس‌های بهداشتی مکانیزه! (به گفته یکی از مسوولان محترم شهرداری، استاندارد جهانی استفاده از این دستشوی‌ها 5 دقیقه است، اما برای رفاه حال همشهریان عزیز مدت استفاده از این دستشویی‌ها به 10 دقیقه افزایش یافته است) به نظر نمی‌رسد مشکل کمبود سرویس‌های بهداشتی به این زودی‌ها مرتفع گردد، به همین دلیل چند راه‌حل ساده را جهت عبور از بحران به شما پیشنهاد می‌دهیم. (در سمینار آینده سازمان جهانی توالت این راهکارها را قطعا ارائه خواهیم داد تا مفصلا بررسی شوند)‌

هر کجا مشکل دستشویی رفتن پیدا کردید و امکان دسترسی به سرویس‌های بهداشتی مسیر نبود، نگران نباشید و سریعا به منزل برگردید به همین راحتی.

اما اگر امکان برگشت به منزل نبود و از اهل و عیال خجالت می‌کشید، باز هم نگران نباشید، فقط آدرس 59 سرویس بهداشتی مکانیزه‌ای را که در تهران بنا شده‌اند همیشه همراه خود داشته باشید و به اولین تاکسی که از کنار شما رد شد بگویید دربست، به همین سادگی. خیالتان راحت داخل هر کدام از این سرویس‌های بهداشتی مکانیزه 10 دقیقه فرصت دارید.

هزینه دربستی بالا و زمان هم کم دارید؟

پس اگر خودرو شخصی دارید راه‌حل دوم را امتحان کنید، پشت خودروی خود یک دستگاه توالت سیار که مشابه‌های آن در بعضی از نقاط تهران قرار داده شده ببندید. این توالت سیار تایمر هم ندارد راحت باشید.

فرمودید! خودرو شخصی هم ندارید؟

خب راه‌حل سوم هم ارزان است و هم خودرو شخصی نمی‌خواهد، به منزل یکی از اهالی آن منطقه مراجعه و خواهش کنید به شما اجازه دهند از سرویس‌های بهداشتی منزلشان استفاده کنید.

جانم! خجالت می‌کشید و این حرکت زیبنده شما نیست؟

خب قبل از خروج از منزل و در تمام مدت حضور شما در بیرون از منزل از خوردن و آشامیدن اجتناب کنید، البته این‌دفعه حق با شماست بچه‌ها را چه کنیم؟!

خب شما که نه پول دارید و نه خودروی شخصی و نه رویتان می‌شود به دیگران مراجعه کنید، در ضمن بچه هم که دارید، چرا اصلا از منزل خارج می‌شوید و این همه توقعات بی‌جا هم از مسوولان دارید؟ در ضمن اگر شما از منزل خارج نشوید، نه تنها مشکل سرویس‌های بهداشتی بلکه مشکلات مترو، اتوبوس، ترافیک تهران و.... نیز برطرف می‌شود.

لطفا یک مقدار همکاری کنید!

مهیار عربی/ جام‌جم

نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما یک باره یاد مصوبه شورای شهر در سال 83 افتادم که در یکی از بندهایش به شهرداری اجازه داده بود که از سرویس‌های بهداشتی مساجد هم برای رفاه حال شهروندان استفاده کند. آدرس نزدیک‌ترین مسجد را گرفتیم و خوشحال و شادمان راهی شدیم، اطراف مسجد هم تا دلتان بخواهد جای پارک خالی بود! از در مسجد که وارد شدیم 3 نفر آقای محترم با کت و شلوار و پیراهن مشکی به استقبال ما آمدند، عجب مصیبتی اینجا مجلس ختم است و آن بیچاره‌ها هم صاحب عزا، به ناچار به همه تسلیت گفتیم و ابراز همدردی کردیم، گفتم: خدا به شما صبر بدهد. دوستم به آرامی زیر لب گفت: «به ما هم تحمل بسیار». با اشاره صاحب عزا به سمت سالن رفتیم و از گوشه چشم و با حسرت بسیار تابلویی را که مسیر سرویس‌های بهداشتی را نشان می‌داد نگاه کردیم و وارد سالن مجلس ترحیم آن مرحومه شدیم. خدا همه رفتگان را بیامرزد.

20 دقیقه‌ای که آنجا بودیم باور بفرمایید که از خود صاحب عزا ناراحت‌تر و مصیبت‌زده‌تر بودیم و من مدام به این قضیه فکر می‌کردم که آیا طرح استفاده از سرویس‌های بهداشتی مساجد در تمام طول روز با توجه به قداست خود مسجد و همچنین برگزاری مجالسی این‌چنینی در مساجد واقعا زیبنده است، اصلا شما قضاوت کنید اگر خدای ناکرده در غم از دست‌دادن عزیزانتان مشغول سوگواری باشید و وسط گریه‌های شما یکی بگوید: «ببخشید دستشویی کجاست؟» چه حالی به شما دست می‌دهد.

از نحوه نشستن و جابه‌جا شدنش روی صندلی کاملا معلوم بود که مشکل بزرگی دارد. مدام از راننده سوال می‌پرسید که مثلا کجا پیاده شود تا بتواند راحت‌تر خود را به بازار تهران برساند یا این ‌که بوستان این اطراف پیدا می‌شود؟ و مسجد این نزدیکی‌ها کجاست؟ و از این قبیل سوال‌ها، راننده هم کلافه شده بود و جواب او را درست و حسابی نمی‌داد و فقط می‌گفت: «به وقتش بهت می‌گم». فکر کردم شاید به کمک نیاز داشته باشد، پرسیدم آقای محترم اگر‌ مشکلی دارید و فکر می‌کنید من می‌توانم کمکتان کنم بدون تعارف بگویید، گفت: «نه، مشکلی نیست». رویش را برگرداند و از پنجره ماشین به بیرون خیره شد و دیگر از راننده هم سوالی نپرسید.

نزدیکی میدان بهارستان از ماشین پیاده شدم، به همان آقا گفتم شما به اولین میدان که رسیدید پیاده شوید، از آنجا با یک ماشین می‌توانید به بازار تهران بروید، اما همراه من پیاده شد و گفت: «دیگر نمی‌توانم بنشینم». تاکسی که حرکت کرد به من نزدیک شد و به آرامی گفت: «شرمنده‌ام اما این نزدیکی‌ها دستشویی کجاست؟ خیلی وقت است دنبال دستشویی می‌گردم، اما پیدا نکرده‌ام، هر چقدر هم از آقای راننده آدرس بوستان و مسجد را گرفتم جوابی نداد، ببخشید شما این نزدیکی‌ها جایی را سراغ ندارید؟» گفتم: «نه متاسفانه». همین که این جمله را گفتم بنده خدا حالت چهره‌اش عوض شد و در حالی که لب‌هایش را محکم به هم می‌فشرد، یک جوری به من نگاه می‌کرد که انگار من یکی از مسوولان شهرداری هستم و قرار بوده برای آنها در تمام نقاط تهران سرویس‌های بهداشتی مکانیزه استاندارد بسازم و نساخته‌ام، نهایتا هم بدون خداحافظی و دوان‌دوان از من دور شد.

< style="background: red; float: right; margin: 3px; width: 5px; height: 14px;">

براساس آمار ارائه شده 2/5 میلیارد نفر در جهان به سرویس بهداشتی ایمن دسترسی ندارند که فقط 700 میلیون نفر آنها در هند زندگی می‌کنند

با صدای بلند گفتم: «لطفا یکی به پلیس خبر بدهد، این بی‌وجدان‌ها سرویس‌های بهداشتی را هم دزدیدند». خانمی که آن نزدیکی بود گفت: «آقای محترم اینجا که اصلا سرویس بهداشتی نبود تشریف ببرید ضلع جنوبی بوستان، سرویس‌ بهداشتی آنجاست در ضمن درهای آنها هم قفل است» با قاطعیت گفتم: «درستش هم همین است، باید قفل باشد تا این بی‌وجدان‌ها نتوانند آنها را بدزدند!» از آن خانم دور شدم و به ضلع جنوبی پارک رسیدم، اما تازه یادم افتاد که چه کاری داشتم و برای چه دنبال سرویس‌ بهداشتی می‌گشتم، چرا در سرویس‌ بهداشتی را قفل کرده‌اید؟!

لپ‌هایش گل انداخته بود و صورتش از فرط قرمزی یواش‌یواش داشت کبود می‌شد، با حالتی که به سمت ما می‌آمد ابتدا فکر کردیم برای درخواست کمک و استمداد به محل کار ما پناه آورده است. به ما که رسید با همان چهره در هم و قد و قامتی که تقریبا از وسط نصف شده بود، گفت: «ببخشید اینجا دستشویی دارید؟» آدمی که از سرویس بهداشتی محل کار ما بیرون آمد با آن آدم قبلی بسیار متفاوت بود. لبخندی نثار ما کرد و گفت: خیلی لطف کردید.

از این گونه موارد برای هر کدام از همکارانی که چند دقیقه‌ای را در محوطه بیرونی محل کار ما می‌گذرانند بارها و بارها پیش آمده، البته با اندکی تغییر و تفاوت.

افراد مسن و بچه‌هایی که به همراه خانواده برای تفریح و خرید به میرداماد آمده‌اند از مراجعان همیشگی ما هستند. هرچند به خاطر همجواری محل کار ما با مسجد این سوال چندین و چند بار در طی روز از همکاران ما پرسیده می‌شود که وضوخانه مسجد کجاست؟ آدرس می‌دهند و آنها هم شتابان می‌روند و با توجه به این‌ که وضوخانه مسجد فقط در ساعت‌های خاصی باز می‌باشد، چند دقیقه بعد همان افراد با شتاب بیشتری به امید یافتن سرویس بهداشتی از جلوی روزنامه رد می‌شوند و ما هم به احترام ساعت‌ها عذابی که کشیده‌اند و می‌کشند سکوت می‌کنیم. طفلکی‌ها نمی‌دانند که از ابتدای میرداماد تا انتهای میرداماد و داخل کوچه پس کوچه‌های آن حتی یک سرویس بهداشتی عمومی وجود ندارد.

بنده‌های خدا حالا حالاها باید بدوند، حداقل تا میدان ونک. (آورده‌اند که در چنین اوضاعی اگر با صدای بلند آواز بخوانید تحملتان بیشتر می‌شود، راست و دروغش با آنهایی که نقل کرده‌اند، اما امتحان کردنش هم ضرری ندارد.)


شما مطمئنا بارها و بارها این سوال را پرسیده‌ یا از مردم شنیده‌اید که «ببخشید این نزدیکی‌ها دستشویی کجاست؟»

 

شنیدن این سوال از مهمان‌هایی که به منزل شما آمده‌اند بسیار عادی و شاید هم بی‌اهمیت باشد، اما تکرار چندین و چندباره آن توسط مردم در کوچه پس کوچه‌ها و خیابان‌های تهران و دادن این جواب که این اطراف سرویس بهداشتی عمومی وجود ندارد بسیار تامل‌برانگیز و تاسف‌بار است.

تامل‌برانگیز بودن و تاسف‌بار بودن آن را مفصلا عرض خواهم کرد، اما شما عجالتا از این به بعد روز 19 نوامبر (28آبان) روز جهانی توالت را به خاطر بسپارید و یادتان باشد، این روز فرصت مناسبی برای کادو دادن و کادو گرفتن است، نگران برخورد مردم هم نباشید. کافی است که شما در این روز به یک‌نفر کادو بدهید بعد از مدت کوتاهی روز جهانی توالت همانند روز والنتاین جای خودش را در دل مردم باز می‌کند!





بازدید امروز: 2 ، بازدید دیروز: 222 ، کل بازدیدها: 561270
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ