سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جملات طنز وخوانندنی امروزی ما...

ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 91/4/5:: 12:46 عصر

--- به دو دلیل زندگی می کنم: 1- به دنیا اومدم 2- هنوز نمردم
--- اگه دیوید بکام اسم پسرش را می ذاشت ایام، صداش می کردند ایام بکام، حال می کرد!
--- دختر همسادمون سنتور میزد، کلی عاشقش شدیم بعد فهمیدیم داداشش بوده!
--- تو بچگی مون از تکلیف عذاب می کشیدیم الان داریم از بلاتکلیفی عذاب می کشیم
--- به عشق در نگاه اول اعتقاد داری یا یه بار دیگه از جلوت رد شم؟!


2) روزی رو می بینم که داریم سنگ می خوریم یهو یک تیکه نون سنگک میره زیر دندونمون.
3) دیروز دو ساعت درس خوندم بیهوش شدم... می ترسم تو امتحانات برم تو کما!
4) فی الواقع من از سوسک نمی ترسم! مسئله اینجاست، سوسکی رو که صبح دیدم؛ ناپدید شده
5) سیب از درخت افتاد و نیوتن کشف شد!
6) دختران بی تقصیرند، این روزها آدم نمی بینند تا برایش حوا شوند.
7) تمام چیزهای خواستنی توی دنیا یا غیرقانونین، یا گرونن، یا چاق کنندن!
8) صرفاً برای اینکه بعد از خوابیدن من یکی چراغو خاموش کنه، هر آن ممکنه ازدواج کنم...!
9) قدرت ماشین بوگاتی 1001 اسب بخاره، قدرت پراید 63 الاغ بی بخار!
10) زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی، غذاتو سرد می خوری، ناهارها نصفه شب، صبح ها؛ شام!
لباس هات یه جوریه انگار بهت نمیان
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگو حفظ نمی شی!
شب ها تا صبح بیداری و فکر می کنی...
تنهایی از تو آدمی می سازه که دیگه شبیه آدم نیست...
11) چنگیز خان مغول و هیتلر دوتاشون با هم به اندازه پراید آدم نکشتن!
12) خواهرم اس ام اس داده «ش م خ د»
هر کاری کردم نتونستم بخونم. زنگ زدم می گم چی نوشتی؟ میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش، نوشتم: شام مهمونیم خونه داداش!
فکر کنم باید 37 واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم
13) من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم...
راه شیری رو که می خواستن احداث کنن، افتاد تو طرح.
هیچی دیگه! الان هم در خدمت شماییم!
14) اومدم تو مجلس ختم به فامیلمون تو پذیرایی کردن کمک کنم،
یارو دوتا خرما برداشته برگشته می گه:
یه فاتحه هم به حال زار خودت می خونم
15) یه گلدون می خری 100 هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری، به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب می شه!
اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درختچه می شه
16) یه تی شرت خریدم رفتم این چاپ فلکسی ها دادم روش بنویسن «از من نپرسید کِی درسم تموم می شه»
تو مهمونی های خانوادگی می پوشم اعصابم خیلی آروم شده!
17) امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد؛
ولی من بهش دست ندادم...!
خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم
18) بعضی از این پشه ها هم هستن، انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن. موقع خواب صدای موتور سنگین میدن توی اتاق
19) چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من... پیشی من... و موشی و از این کلمه ها طرف خوشش میاد... اما اگه بگن حیوون عصبی می شه؟! مگه جفتشون یکی نیستن؟
20) هنوز متروی استاد معین خیسه... بوی شمال میده... تو مترو هنوزم کلوچه می فروشن...
21) دیشب داداشم تو خواب هذیون می گفت و جیغ می کشید... رفتم تو اتاق می بینم بابام بالاسرشه. می گم خب بیدارش کن! می گه بذار کابوسشو ببینه، اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره بذار سه بعدیشم ببینه!
22) از وقتی مدرکمو گرفتم مامانم در طول روز فقط یه بار مهندس صدام می کنه. اونم شبا که بهم میگه مهندس بو گند خفمون کرد این آشغالارو بذار دم در.
23) الان یه کیبورد باز کردم دارم درستش می کنم.
دخترم سه سالشه اومده کنارم ازم می پرسه: بابا این چیه؟
می گم: کیبورد.
می گه: من نبردم!
می گم: کیبورد!
می گه: من نبردم
24) یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم می شد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن! یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!
این روزا وقت نمی شه بدبختو خاموش کنیم خنک شه.
25) به دادشم گفتم لپ تاپمو بده. دو متر کلا از هم فاصله داشتیم. دیدیم نه می تونه پرت کنه نه می تونه سُر بده. آخرش گذاشتش روی یک پتو گفت بکِش از اون ور!

1- یارو نه درس خونده؛ نه شغلی داره؛ نه ماشینی... خلاصه هیچی نداره؛ ازش می پرسی ازدواج کردی؟ با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم! لامصب تو خودت تله ای!

2- حتی اگر از دوران مهدکودک چشماتون ضعیف باشه، از نظر پدر و مادرتون این کامپیوتر صاحاب مرده باعثشه!
3- تا حالا دقت کردین یکی از سرگرمی های خاص مردم اینه که وقتی از مطب دکتر میان بیرون، حساب کنن ببینند این دکتره روزی چقدر درآمد داره.
4- امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود، می خواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!
5- رفتم از دکه روزنامه بخرم یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامس موزی دارید؟ مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام!
6- یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته، بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط...! یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه. زنگ زدم بهش، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه... من چقد خوشحالم...!
7- روش های رفتن به خارج: 1- اتوبوس 2- قطار 3- هواپیما 4- فتوشاپ
8- از خر خر تر، مرغ ماهی خاره، چون همش ماهی می خوره! یعنی هیچ وقت از ماهی زده نشده؟ مثلا هوس قرومه سبزی نمی کنه ؟
9- کسی رو برای زندگیت انتخاب کن، که اگه آب گرمکن هم تو صورتش ترکید؛ بهونه های دیگه ای هم برای ادامه زندگی باهاش داشته باشی!
10- من اگه مراد هم می شدم، زندگی بر وفق خرم بود نه خودم...
12- برای مردم غمگین زندگی در شهر آسان تر است.
در شهر شخص می تواند صدسال زندگی کند بدون آنکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است...
13- در سه حالت میتونی برای «دیگران» مهم باشی: 1. خوشگل باشی 2. پولدار یا مشهور باشی 3. بمیری
14- نیازمندی ها، فوری! به یک دلیل خوب برای زندگی کردن نیازمندیم
15- زندگی جان عزیزم! اگه مایلی یه چند قدمی باهام راه بیا.
16- نقش شاگرد مغازه در فیلم های ایرانی:
+هی پسر بپر برو سر کوچه دو کیلو شیرینی بخر بیار
-چشم اوستاااا
17- یکی از فامیلامون (دختر) یک سال مالزی بود، بعد دو سال رفت کانادا. تنهام زندگی میکنه.
واسه تعطیلات برگشته ایران، خواست بره کیش با دوستش، باباش اجازه نداد!
گفت نمی ذارم تنها بری مسافرت!
18- یک ضرب المثل کره ای هست که میگه: چینی اگر عقل داشت، ژاپنی میشد!
19- یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده
20- فقط یه پسر ایرانی می تونه وقتی از سر جلسه امتحان میاد بیرون با نیشی باز و خیلی خوشحال بگه افتضاح دادم! یعنی سرخوش تا این حد.
21- یکی از معضلات زندگی ام اینه که همیشه تو سربرگ امتحان جلوی نام، نام و فامیلو کامل می نویسم بعد تازه می بینم پایینش نوشته نام خانوادگی
22- این بچه های جدید چی میفهمن از زندگی؟ چی حالیشونه؟ وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن
23- یادش بخیر یه زمانی دفترامون خط کشی نداشت با خودکار قرمز دو طرفش خط می کشیدیم. همیشه هم این خط کش لامصب کج می شد گند میزد توش.
24- لذتی که در 10شدن امتحان با تقلب هست، در 20 شدنش بدون تقلب نیست.
25- جون مادرتون اگه ماشین صفر می خرین رو شیشه بنوسید «ماشین صفره»
ولی پلاستیک های رو صندلیشو بکنید!
26- چقدر بدم میاد از این سایتایی که تا میخوای ازشون یه چیز دانلود کنی، میگه اول باید عضو سایت بشین...!!
28- در زندگی هر انسانی چیزهایی هست که به خودش هم مربوط نیست، چه رسد به شما دوست عزیز.
29- واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد. می پرسی کیه؟ میگه بازکن، خوب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن و پاسخ مناسب بده!
30- به خواهرم می گم دعا کن برام، دعای بچه ها زود اجابت میشه...
میگه: د نه د اگه دعای بچه ها اثر داشت وقتی که من شیش سالم بود و تو او عروسکمو شیکوندی، باید می مردی!
31- اون روزی که مادر پدرا بفهمن دیگه لازم نیست وقتی با خارج حرف میزنن پای تلفن داد بزنن، اون روز روز عید جوانه های بهاریه.
32- اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم، اگه به دسته بیل آب می دادم تا حالا میوه داده بود.
33- گاهی باید دست از سرش برداری... و به جاش از پات، برای شوت کردنش استفاده کنی.
34- الان نزدیک به نیم ساعته که ایرانسل بهم اس نمیده، دلم شور میزنه.
35- از صبح تا حالا یه کله دارم درس می خونم یه لحظه خواستم گوشیمو نگاه کنم ببینم ساعت چنده!
یه دفه زرتی مامانم اومد تو اتاق و یه بشقاب پر میوه و تنقلات آورده بود، تا منو دید گفت «منو باش فکر می کردم بچم داره درس میخونه برم به تغذیش برسم، خاک تو سرت» در رو محکم بست و رفت بیرون!
36- به یارو میگم 12 تا نون بده، ماشین حساب درآورده


37- قدیما می گفتن:
ما از صفر شروع کردیم تا به اینجا رسیدیم! آخه این صفر لامصب کجاست که ما هرچی جون می کنیم بهش نمی رسیم؟
38- به نظر من دانشگاه باید این روزایی رو که نمیری سر کلاس از شهریه کم کنه ها. این پولا خوردن نداره!
39- یه روز غضنفر سوار هواپیما میشه یهو هواپیما سقوط می کنه...
(البته این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!)
40- دیدن بعضی ها وقتی میشینن روی صندلی چرمی بعد صدا میده یه بار دیگه صداشو درمیارن تا بگن صدای صندلی بود؟!
41- یکی از دو راهی های زندگی وقتی است که نمی دانید در شیشه ای مقابل تان را باید بکشید یا فشار دهید.
42- همین روز است گداها سر چهارراه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون
43- تا حالا دقت کردین همه شب ها عین جغد بیداریم ولی شب امتحان ساعت 8 رو کتاب خوابمون می بره؟
44- من اگه بخوام ساعت 7 از خواب بیدار بشم، آلارم گوشیمو این طوری تنظیم می کنم: 6:30 / 6:40 / 6:50 / 7
45- توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس می کشی تو بدن
46- زنه هم بچه بغلشه هم کیفش هم ساکه بچه ها، اون وقت شوهرش عینه دسته جارو کنارش راه میره!
47- اینقدر که ما تو این چند سال از تغییر قیمت کالاها تعجب کردیم؛ فکر نکنم اصحاب کهف بعد اون همه سال که از خواب بیدار شدن و رفتن تو بازار از تغییر قیمت کالاها تعجب کرده باشن.
48- میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو می زنی پول برمیداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباهی می زنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدی ها...   

1-      همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده
این چوب بستنی ها هست که دکترها می کنن تو حلق مریض، کیم هاش رو کی خورده!؟
2- همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن. برای جبران کارهایی که خودشون نتونستن بکنن
3- تنها کسی که اگر با دسته گل برود خانه سرزنش می شود دختر گل فروش است
4- رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟
کارمند: بله!رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگ تان به اینجا آمده و می خواهد شما را ببیند، همان که دیروز برای شرکت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.
5- از دوره نقاهت خیلی راضی ام به عشق همین مریض میشم اصلا!
6- هموطن گرامی یارانه شما به زودی قطع خواهد شد، شما در قصابی دیده شدید. (گشت نامحسوس ستاد هدفمندی یارانه ها)
7- قدیما یکی چشم می خورد واسش تخم مرغ می شکستن، الان یکی تخم مرغ می خوره چشمش می زنن!
8- دنیا پر از آدم های مصمم است. عده ای تصمیم می گیرند کار کنند... عده ای هم تصمیم می گیرند بگذارند آنها کار کنند.
9- گاهی یک شب از زندگی، هزار و یک شب عربی است.
10- لنی با جوانی که انگلیسی نمی دانست رفیق شده بود. به همین دلیل رابطه شان با هم بسیار خوب بود اما سه ماه نگذشته بود که جوان شروع کرد مثل بلبل به انگلیسی حرف زدن و فاتحه رابطه شان خوانده شد. فورا دیوار زبان میان شان بالا رفته بود. دیوار زبان وقتی کشیده می شود که دو نفر به یک زبان حرف می زنند. آن وقت دیگر مطلقا نمی توانند حرف هم را بفهمند.(خداحافظ گاری کوپر: رومن گاری)
11- یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم مادر، میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم!
12- الان یه پرتقال خوردم مزه نارنگی می داد. یادش بخیر قدیما حداقل میوه ها فتوشاپی نبودن!
13- این کتابای ریاضی آسون ترین مثال هارو خودش حل می کرد بعد سخت ترین مساله هارو می ذاشت ما حل کنیم، ایکبیری!
14- حشره کش خالی کردم تو اتاقم، من سر درد گرفتم دارم می میرم. پشه همه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه
15- طرف می گفت دوست دارم بچه ام پسر باشه که نسل بابام باقی بمونه! انگار باباش ببر مازندرانه...
16- شانس فقط یک بار در خونه آدم رو میزنه، بدشانسی که دستش رو از روی زنگ برنمی داره، بدبختی هم که کلا کلید داره!
17- کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی، تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری، از رو به روت درمیاد.
18- اولین بار که تو عمرم تقلب کردم:
سال اول ابتدایی؛ امتحان ریاضی: پیس پیس (خطاب به جلوییم) گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش؟
جلوییم: چپ!
من: چپ کدوم طرفه؟
19- با بابام حرفم شده میگه: واسه خاطر 40 تومان یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
20- وقتی با یک انگشت به سمت کسی اشاره می کنی و مسخره اش می کنی اگه خوب به دستت دقت کنی سه تا انگشتت به سمت خودته

21- یه بار با بابام دعوام شد ولی چون امکانات نداشتم نتونستم خواننده بشم بی خیال شدم باهاش آشتی کردم
22- اینقدر می گفت دورت بگردم و دورم گشت که وقتی به خودم اومدم دیدم دورم زده رفته
23-  جمله ای که هر انسان به طور غریزی هربار هنگام دیدن عکسا وفیلمای قدیمی به کار می بره: «چه قد لاغر بودم اینجا»
24- کاشکی تو زندگی واقعی ایم
angry birds  
   بودم و آدم با هرکی حال نمی کرد چندتا از اینا ول می داد تو سر و صورتش
25- شماره بعضی ها رو باید تو گوشیت نگه داری؛ نه واسه اینکه بهشون زنگی بزین، بلکه واسه اینکه اگه اونا زنگ زدن جواب ندی!
26- بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطه هامون می کنیم:
نیمه می شنویم؛ یک چهارم می فهمیم، هیچی فکر نمی کنیم! و دو برابر واکنش نشون می دیم.
27- واقعا چه حوصله ای داره این پشه تا طبقه شش میاد واسه دو قطره خون، یکی نیست بگه اسکل عین همین خون تو همکف هم هست!
28- مردی که فردای روز پدر جوراب پاره پاش باشه، تنهاترین مرد دنیاست
29- بابا آب داد... بابا نان داد... بابا سواری داد... بابا جوانیشو داد...
30- از خودآزاری های دوران بچگی میشه به زبون زدن به دو سر باتری کتابی اشاره کرد
31- ترسناک ترین سوال: آخرین نفر کی دستشویی رفته؟
32- بابام هنوز معتقده که چون من همیشه پای اینترنتم پول تلفن زیاد میاد!
33- پدر چیست: مردی است که نیمه شب ها از خواب برخواسته و کولر را خاموش می کند
34- بعضی وقتا وقتی یکی میگه «ببخشید اشتباه کردم» بهتره قبول کنید چون «خوب کردم اشتباه کردم» آپشن بعدیه که بهتون ارایه می ده
35- به دو دلیل زندگی می کنم: 1- به دنیا اومدم 2- هنوز نمردم
36- اگه دیوید بکام اسم پسرش را می ذاشت ایام، صداش می کردند ایام بکام، حال می کرد!
37- دختر همسادمون سنتور میزد، کلی عاشقش شدیم بعد فهمیدیم داداشش بوده!
38- تو بچگی مون از تکلیف عذاب می کشیدیم الان داریم از بلاتکلیفی عذاب می کشیم
39- به عشق در نگاه اول اعتقاد داری یا یه بار دیگه از جلوت رد شم؟!
40- می خوای فیلم ببینی هرچی داری آشغال به نظر میاد! می خوای هارد رو خالی کنی همش خوب می شه
41- تو امتحانا دنبال این نیستن که ببینن چقدر حالیته، هی می خوان ببینن چی بلد نیستی!
42- امسال نمایشگاه کتاب نرفتم. خودم تو خونه سیب زمینی سرخ کردم خوردم!
43- بابا گفت برو تو سایت این یارانه ها ببین قضیه چیه می ترسم برم توش یهو خفتم کنه بگه حالا که اومدی بیا انصراف بده!
44- آدما هم مث عکسا با بزرگ تر کردنشون دچار افت کیفیت میشن
45- بیاین اعتراف کنیم که حالمون از صدای ضبط شده خودمون بهم می خوره. بیاین!
46- مرد عاشق بشه دنیا رو با خبر می کنه، زن عاشق بشه فقط به نزدیکاش میگه، مرد جدا بشه نزدیک تریناش می فهمن، زن جدا بشه همه دنیا
47- سه ماهه نرفتم سلمونی از ترس اینکه اگه برم ازم عیدی می گیره!
48- فاصله بین پشت تخت و دیوار واسه همه چیزای گمشده جا داره
49- گاهی می خوام یه قابلمه برنج بریزم جلوی لونه مورچه ها اینقدر برای یه لقمه نون جون نکنن
50- به دوره ای از زندگی رسیدم که تنها کسایی که بهم احترام میذارن درهای اتوماتیک هستن
51- این ارتفاعات چون تهرانه اسمش انقد باکلاسه. اسمشو گذاشتن بام. همین اگه تو شمال بود، الان اسمش دراز کلا بود!

 

***  با سلام ای آقا ...

     شبتان مهتابی ...

روز میلاد شما در پیش است ...

عرض تبریک آقا ...

و کمی بیتابی ...

چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! ...

کوچه ها منتظرند ...

دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...

پس چرا دیر آقا ؟! ...

ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ! ...

اندکی تند قدم بردارید

                                                                  http://jamejahannamaa.parsiblog.com

 





بازدید امروز: 47 ، بازدید دیروز: 88 ، کل بازدیدها: 559679
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ