من دیگر سکه نمیخواهم!
ارسال شده توسط مدیر وبلاگ:علی در 89/3/30:: 8:36 صبح
وقتی مردی جوان در دفترخانه ازدواج پای سندی را امضا میکند که به او میگوید از همین لحظه باید خودش را برای خرید 500 هزار شاخه گل ارکیده آماده کند، شاید هرگز باورش نشود که همین مهریه به ظاهر خندهدار روزی او را به دردسر میاندازد. ولی بالاخره این اتفاق میافتد همانطور که تا به حال برای مردان جوان زیادی که خود را آماده کشیدن خط پایان به زندگی مشترکشان کرده بودند (این اتفاق) افتاده است. بنزین امروز کالای مهمی شده بویژه بعد از سهمیهبندی شدن آن، اما وقتی دختری مهریهاش را 10 هزار لیتر بنزین قرار میدهد حتما یک جای کار میلنگد.
اما مونا این کار را کرد و مرد دلباخته او هم پذیرفت. آنها وقتی در دفترخانه شماره... تهران عقدشان را ثبت کردند دهان فامیل به خاطر عجیب بودن بیش از حد مهریه باز ماند()؛ 10 هزار لیتر بنزین که عندالمطالبه است.
عسل و شاهرخ هم همین کار را کردند اما مثل مونا و شوهرش تازهکار نبودند و بعد از 15 سال زناشویی قصد طلاق داشتند. البته شاهرخ طلاق کمدردسری داشت چون مهریه همسرش یک جفت قو بود.
از این ژستهای حیواندوستی باز هم پیدا میشود، چون دختر جوانی که چند سال پیش نیمه گمشده خود را در کنار سواحل دریای خزر پیدا کرده بود مهریهاش را 5 هزار مرجان دریایی تعیین کرد. چند سال قبل هم در شعبه... دادگاه خانواده تهران مهریهای عجیب به اجرا گذاشته شد: 10 راس آهوی وحشی. زلیخا دختر بوشهری وقتی به مرد مورد علاقهاش بله میگفت این آهوهای وحشی را به عنوان مهریهاش تعیین کرد تا ثابت کند چه روح لطیف و مهربانی دارد، ولی وقتی چند سال بعد از ازدواج این حس به او دست داد که دیگر شوهرش او را دوست ندارد، 10 آهوی وحشیاش را طلب کرد. اما شاید حکایت امیر که هنگام امضای سند ازدواج فکر میکرد برنده است و مهریه کمقیمت همسرش را هر آن که او بخواهد میپردازد، شنیدنیتر باشد. زهره اهل یکی از روستاهای کویری است و چون پدرش کشاورزی است که ارزش آب را خوب میداند 24 ساعت استفاده از آب قنات روستا را مهریه دخترش اعلام کرد. تا اینجای کار مشکلی نیست، اما حالا که این زن و مرد میخواهند از هم جدا شوند قنات روستا خشکیده است!
مرد جوانی نیز که 3 سال قبل با قبول مهریهای به ظاهر معقول پای سفره عقد نشست، حالا قهرمان یکی از جنجالیترین پروندههای طلاق شده است. همسر او ابتدا 1000 سکه طلا برای مهریهاش میخواست، اما وقتی خانواده فرامرز زیر بار چنین مبلغی نرفتند منصوره دست به ابتکار زد و به خانواده داماد تخفیف داد؛ 300 سکه طلا، یک سفر خارجی بعلاوه 500 هزار شاخه گل ارکیده. رقم جدید منصفانهتر از هزار سکه طلا به نظر میرسید اما وقتی فرامرز و منصوره برای رهایی از دست هم در دادگاه خانواده میجنگیدند، تازه مشخص شد که فقط قیمت گلهای ارکیده، هفت و نیم میلیارد تومان است.
خرداد ماه امسال هم یکی از عجیبترین مهریهها در دادگاه خانواده شهید محلاتی تهران به اجرا گذاشته شد تا مردی 27 ساله که حالا معتاد به شیشه هم شده است، تاوان پذیرش چنین مهریهای را بدهد. همسر این مرد میگوید چون شوهرش معتاد به شیشه است میخواهد از او جدا شود، اما به شرطی که او هر چه سریعتر 1000 تن پوست پیاز که مهریه اوست را بپردازد. جالب است چون مرد حاضر است اعتیادش را ترک کند و همانطوری بشود که همسرش میخواهد چون جمع کردن 1000 تن پوست پیاز او را واقعا مستاصل کرده است.
اما عجیبتر از مهریه پوست پیازی، مهریهای است که دختر مورد علاقه خواستگار سمج تعیین کرد. پدر و مادر این دختر با ازدواج او و نادر مخالف بودند، اما وقتی سماجتهای او را دیدند فهرست گرانقیمتی از خواستههایشان را مقابل داماد قرار دادند: 1000 سکه طلا، 10 میلیون تومان پول نقد و یک دست و پای داماد برای دختری که قرار نیست جهیزیه داشته باشد.
زندگی عاشقانه یا ژست روشنفکری؟
بیشتر به یک ژست میماند، مثل احساس متفاوت بودن، مثل تلاش برای اثبات اینکه ما با همه فرق داریم. وقتی کسی مهریهاش را بنزین، گل، پرنده، رونویسی از دیوان باباطاهر، خرید یک دوره کامل از کتابهای دکتر شریعتی یا حفظ چند هزار بیت شعر قرار میدهد، حتما چنین نیتی دارد.
اما اینکه از داماد خواسته شود به جای قبول مهریههایی از جنس پول و زمین و سکه مثلا 450 غزل از حافظ یا 8 جزء از قرآن را حفظ کند، بیشتر از آن که شنونده را به یاد سادهزیستی و فرهنگدوستی فرد بیندازد، تلاش برای متفاوت بودن را القا میکند. چون اگر غیر از این بود کار این مردان و زنان جوان پس از گذشت مدتی به دادگاه خانواده نمیکشید.
عشقهای لرزان
آنهایی که تجربه زندگی مشترک دارند، خوب میدانند که نه پول خوشبختی میآورد و نه مهریه زیاد میتواند مرد را پایبند زندگی کند. آنها این را هم خوب فهمیدهاند که بیپولی و مهریه کم هم نمیتواند معیاری برای سعادتمند شدن باشد. در زندگی، خوب بودن و انعطاف داشتن حرف اول و آخر را میزند و زوجهایی که بتوانند اینگونه رفتار کنند، حتما از زندگی شیرین خود لذت میبرند.
درواقع دختر و پسری که به بلوغ فکری رسیده باشند، خودشان راه درست زندگی کردن را یاد میگیرند و بدون کمترین چالش، خوشبخت بودن را تمرین میکنند، اما وقتی انگیزه طلاق یک زوج جوان فراموشی مرد برای خرید چند کیلو خیار میشود و سبب طلاق زوج دیگری دیده شدن مارمولک در آشپزخانه میشود، باید مطمئن بود که سنگینترین مهریهها و تعهدها هم نمیتواند مانع از هم پاشیدگی خانواده شود.
در برخی دفترخانهها چه میگذرد؟
ولی با این حال خیلیها هنوز به مهریه چه زیاد و چه کم اعتقاد دارند. البته شاید در شرایطی که به بلوغ فکری کمتر جوانی میشود امید داشت و کمتر میشود به حمایتهای قانونی از زن دل بست، مهریه هنوز ابزار خوبی برای جبران بخشی از چیزهای از دست رفته باشد، ولی آنهایی که تجربه تلخ شکست را لمس کردهاند تایید میکنند که با هیچ مهریه کلانی نمیشود شکست در ازدواج را جبران کرد.
این جملات را خیلیها شنیدهاند، ولی افراد کمی به آن اعتقاد دارند. البته زن طبق قانون اختیار دارد تا هر آنچه از مال دنیا را به شرط آن که با همسرش توافق کند، به عنوان مهریه تعیین کند. اما سوال اینجاست وقتی قانون، به تملک درآوردن دست و پا، دندان، قلب یا هر گوشه از وجود مرد که قابل داد و ستد نیست را غیرمجاز و غیر قابل اجرا میداند، پس در برخی دفترخانهها چه اتفاقی میافتد که زنی با نشان دادن سند ازدواجش درخواست کشیدن 32 دندان شوهر یعنی مطالبه مهرش را میکند؟
آنهایی که تجربه زندگی مشترک دارند، خوب میدانند که نه پول خوشبختی میآورد و نه مهریه زیاد میتواند مرد را پایبند زندگی کند. آنها این را هم خوب فهمیدهاند که بیپولی و مهریه کم هم نمیتواند معیاری برای سعادتمند شدن باشد
دبیر کانون سردفتران ازدواج و طلاق وقتی با خبرنگار ما در این باره صحبت میکند یک تعبیر از این ماجرا دارد: تخلف در برخی دفترخانهها. کاظم کمالی یزدی میگوید: مهریه باید مالیت داشته باشد یعنی قابل دریافت و استفاده باشد برای همین مهریههایی که جنبه افسانهای دارند نباید در سند ازدواج درج شوند. درواقع اگر هنگام عقد دائم چنین مهریهای تعیین شود، اگرچه عقد صحیح است ولی مهریه اثری ندارد. او توضیح میدهد: بهتر است زوجهای جوان بدانند که تعیین مهریههای عجیب و غریب هم خلاف شرع و هم خلاف قانون است و اگر کسی بتواند مدرکی ارائه دهد که در فلان دفترخانه چنین مهریهای ثبت شده این مساله از طریق اداره کل امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور قابل تعقیب است و دادگاه انتظامی سردفتران نیز با توجه به میزان خسارت وارد شده، تعیین خسارت خواهد کرد.
البته دبیر کانون سردفتران ازدواج و طلاق در حالی نسبت به بروز چنین تخلفاتی در مقام انکار برمیآید که مرور اخبار مربوط به دادگاههای خانواده ثابت میکند در نبود نظارتهای دقیق و فقدان قوانینی قدرتمند هنوز این پول است که به برخی متخلفان جسارت انجام هر کاری را میدهد.
ای کاش قانون به بیراهه نرود
وقتی بعضی کارشناسان میگویند معقول و منطقی کردن مهریهها فقط کار کارشناسی و تلاش برای فرهنگسازی میخواهد حرف درستی است. الان مدتهاست مجلس شورای اسلامی در تلاش است تا مگر با وضع قوانینی به وضعیت مهریهها سر و سامانی بدهد و کاری کند تا شاید از شمار زندانیان مهریه و خانوادههایی که به همین علت از هم میپاشند کاسته شود، اما آنچه که از این تلاشها بیرون آمده تاکنون هیچ بوده است.
پیش از آن که ماده 25 از لایحه حمایت از خانواده حذف شود، قرار بر این بود تا برای مهریه مالیات تعیین شود و هنگام عقد قرارداد، زن مالیات تعیین شده را بپردازد. به باور موافقان این مالیات سبب میشد تا زنان برای اینکه مالیات کمتری بدهند مهریه کمتری هم برای خود تعیین کنند. اما این مساله رای نیاورد چون مخالفان معترض بودند که چرا برای مهریهای که گرفتنش نه به دار است و نه به بار باید مالیات پرداخت کرد. بعد از اینکه از این طرح ثمری حاصل نشد عدهای کوشیدند تا مهریه زنان را با تشخیص قوه قضاییه به 2 دسته متعارف و غیرمتعارف تقسیم کنند به طوری که اگر مردها توان پرداخت مهریههای غیرمتعارف را نداشتند به زندان نیفتند. اما این طرح هم تا به حال به نتیجهای نرسیده تا یکبار دیگر ثابت شود تعیین تکلیف کردن برای مهریه زنان بیشتر از آن که به برخوردهای قهری نیاز داشته باشد نیازمند کار فرهنگی است.
درباره مهریههای عجیب هم همین طور است، چون بیشک کسی را که رویایی فکر میکند نمیتوان به دنیای واقعیت آورد و کسی را نیز که به خاطر پول دست به هر کاری میزند، نمیتوان از کارش منصرف کرد. به همین جهت است که به نظر میرسد قانون به جای اینکه به بیراهه برود، باید راهی برای اعمال نظارت و بستن راههای دررویی که متخلفان خوب میشناسند پیدا کند.
منبع:جام جم